اهمیت واقع بینی را درک کنیم

اگر تو هم مثل من ذاتا آدمی خوش بین هستی، احتمالا اهمیت واقع بینی را درک نکرده ای.

اما بال و پر دادن به جنبه واقع بینانه ی تفکر، نه باعث سست شدن ایمان ما به افراد می شود

و نه توانایی ما را در دیدن و به چنگ آوردن فرصت کم می کند، بلکه در واقع به طرق دیگر ارزش ما را بیشتر می کند:

اهمیت واقع بینی در کم کردم خطر ضرر است.

هر تصمیم و هر اقدامی پی آمدی دارد.

واقع بینی به انسان کمک می کند تا آن پیامد ها را تعیین کند و این کار بسیا مهم وحیاتی است،

زیرا با شناختن پی آمدها و در نظر گرفتن آنها می توان برای آنها برنامه ریزی کرد.

اگر در برنامه ریزی گوشه چشمی به بدترین حالات ممکن داشته باشیم می توانیم خطر زیان را کمینه کنیم.

اهمیت واقع بینی در هدفند کردن و برنامه دادن به انسان است.

واقع بینی در رهبری و مدیریت، به کمال منجر می شود.

زیرا از افراد می خواهد با واقعیت رو در رو شوند.

افراد برای خود هدفی را تعریف و برای رسیدن به آن برنامه ای را آماده می کنند.

وقتی افراد درگیر تفکر واقعبینانه شدند روال و رویه کار نیز ساده تر می کنند که به نوبه خود سبب افزایش کارایی می شود.

متفکران واقع بین فرق بین تصمیم های مهم و تصمیم های عادی کسب و کار را می دانند.

تصمیمی مهم است که رابطه مستقیم با هدف نهایی داشته باشد.

جیمز آلن درست می گفت: تا زمانی که فکر و هدف به یکدیگر مرتبط نشوند هیج دستاورد هوشمندانه ای در کار نخواهد بود.

اهمیت واقع بینی در زمینه سازی و سرعت دهندگی به تغییر است.

آدمهایی که برای رسیدن به موفقیت به رسیمان امید چنگ می زنند به ندرت برای تغییر، تقدم واولیویت قایل می شوند.

اگر انسان فقط امید داشته باشد موفقیت و دستاورد از دسترسش دور خواهد بود.

“باید منتظر بخت و اقبال نشست” ” چرا باید خود را گرفتار تغییر کنند” واقع بینی این نوع نگرش نادرست را از انسان دور می کند.

برای وادار ساختن انسان به درک ضرورت تغییر، هیچ حربه ای کارآمدتر از برخورد رخ به رخ با واقعیت نیست.

تغییر خود به تنهایی عامل رشد نخواهد بود اما بدون تغییر، رشدی هم در کار نخواهد بود.

اهمیت واقع بینی در آوردن امنیت است

هربار که بدترین حالات ممکن را در نظر بگیری و برای روبرو شدن با آن طرح و برنامه ای تدارک کنی

اعتمادت به خود بیشتر و احساس امنیتت افزون تر خواهد شد.

سرخوردگی و نا امیدی عبارت است از فرق میان توقعات و واقعیت.

با تفکر واقع بینانه فرق میان این دو کمینه می شود.

اهمیت واقع بینی در اهلیت و اعتبار بخشدن به انسان است

تفکر واقع بینانه باعث گرویدن افراد به رهبر و آرمان او می شود.

بهترین رهبر کسی است که پیش از تدوین آرمان سازمان، پرسش های واقع بینانه مطرح کند. پرسشهایی از این دست:

آیا این فکر یا این کار عملی است

آیا این ایده آل همه را در بر میگیرد یا معدودی را؟

آیا حوزه هایی را که این ایده آل در آن ها با مشکل رو به رو میشود به خوبی شناخته و تحلیل کرده ام؟

اهمیت واقع بینی در اساس بنای ایده است

تامس ادیسون : ارزش ایده ی خوب در استفاده کردن از آن است.

جان کلام تفکر واقع بینانه آن است که به انسان کمک می کند تا با حذف کردن فاکتور “آرزو” ایده را قابل استفاده کند.

بیشتر ایده ها و مجاهدت به نتیجه ی مورد نظر نمی رسند چون به جای توجه به واقعیت، بیش از حد به خواسته و آرزوی ما تکیه می شود.

اهمیت واقع بینی در یاوری درمانگان است

اگر خلاقیت همان کاری است که به شرط نترسیدن از احتمال شکست خواهی کرد،

پس واقعیت عبارت است از دست و پنجه نرم کردن با شکست احتمالی.

واقع بینی تکیه گاهی است مستحکم برای انسان افتاده در ورطه مشکلات، از این رو اطمینان بخش و دل گرم کننده است.

قطعیت در کاشماش عدم قطعیت قبات را به همراه می آورد.

اهمیت واقع بینی در به بار نشاندن رویاهاست.

جان گالس ورتی : ایده آلیسم با فاصله شخص از مشکل، رابطه مستقیم و افزاینده دارد.

اگر به اندازه لازم به مشکلی نزدیک نشوی نخواهی توانست به آن هجوم بری.

اگر ایده آل خود را به چشم واقع بین نبینی هرگز به آن نخواهی رسید.

واقع بینی راه را هموار می کند تا ایده آل و رویای ما به بار بنشیند.