سه رهبر بزرگ سیاسی با استفاده از دیدگاه اریک فروم
بهرهکش:
بعضی از رهبران بزرگ دارای تیپ شخصیتی بهرهکش بودند. این تیپهای شخصیتی برای رسیدن به امیالشان به زور و حیلهگری متوسل میشوند، آنها به دنبال تصاحب ثروت و سرمایههای ملی دیگر کشورها هستند، نمونهای از آن را میتوان در رهبران فاشیست یا امپریالیست مشاهده کرد. موسولینی رهبر فاشیست ایتالیایی در جنگ جهانی دوم بود، وی پس از به قدرت رسیدن، سازمان هوشیاری و سرکوب ضد فاشیسم را که بهطور مخفف (OVRA) نامیده میشد تشکیل داد. این سازمان کاملا مانند همتای آلمانی خود گشتاپو بود. اعضای اوورا که به دلیل پوشش سیاه رنگ به پیراهن مشکیها معروف بودند وظیفه سرکوب مخالفان فاشیسم و مخالفان شخص موسولینی را بر عهده داشتند. موسولینی پس از پایان جنگ جهانی دوم و درحالی که بههمراه معشوقه خود قصد فرار از ایتالیا را داشت توسط پارتیزانها دستگیر شد و به قتل رسید.
مردهگرا:
به قول اریک فروم مجذوب مرگ، جنازه، ویرانی، مدفوع و کثافتاند. وقتی این افراد از بیماری، مرگ و مراسم تدفین صحبت میکنند، خوشحالتر بهنظر میرسند. اینگونه تیپها با استفاده از قانون و نظم و زور و قدرت به آرامش میرسند، آنچه که ارضایشان میکند جنایت و خون و ویرانی است؛ نمونهٔ بارز آن آدولف هیتلر بود. در کتاب زندگی خصوصی وی که آلبرت زولر آن را به تحریر درآورده و توسط محمود ابریشمچیان ترجمه شده نکات جالبی در مورد ویژگیهای اخلاقی وی به چشم میخورد در بخشهایی از کتاب آمده است که: وی مرد خشمگینی بود كه تمام موانع سر راهش را خرد و نابود میكرد، حافظه اعجابانگیزی داشت، رفتارهای وی به قدری متناقض بود كه به نظر میرسید بازیگری مادرزاد است. حیلهگری و شناخت هدف، شاید خصوصیتی باشد كه راز موفقیت او را به بهترین شكلی بیان كند. از هیچ مانعی نمیهراسید و به بهترین نحو خود را با شرایط وفق میداد، او تمام زیر و بم دروغ، لاف، نیرنگ و ریا را به كار میبست تا به هدف خویش برسد. او هیتلری واحد نبود، چند هیتلر در وجود یک تن بود، آمیختهای بود از: دروغ و حقیقت، صداقت و بیرحمی، سادگی و تجمل، رأفت و خشونت، عرفان و واقعگرایی، هنرشناسی و ستیز.
هستیگرا:
فروم میگوید که آنان رقابت طلب نیستند، ارزشمندی درونی دارند و خودشان را با دیگران مقایسه میکنند. کلامشان عشق است و با خود مهر میآورند، مخالف خشونت هستند، به زندگی ارزش میگذارند. در کلامشان پیام صلح و انسان دوستی مستتر شده؛ نمونه بارز این تیپ شخصیتی گاندی رهبر هندوستان بود، گاندی توانست با استفاده از شیوههای ضدخشونت نافرمانی مدنی، استقلال هند را از بریتانیا بازپس گیرد و انگلستان را از خاک هند بیرون کند؛ مقاومت بدون خشونت وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرد و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق کرد. گاندی حتی نامهای در جهت صلح جهانی برای هیتلر نوشت که البته این نامه هرگز به دست هیتلر نرسید در بخشی از متن این نامه چنین آمده است: کاملا روشن است که شما تنها فردی هستید که امروز میتوانید از وقوع جنگی که بشریت را به شرایطی وحشیانه سوق خواهد داد پیشگیری کنید. آیا هدف شما هر چقدر هم ارزشمند باشد ارزش چنین رخدادی را دارد؟ آیا شما درخواست کسی را اجابت خواهید کرد که آگاهانه از خشونت پرهیز کرده؟ میبینید که تواضع و فروتنی و هستیگرایی عمیق در وی که همراه با آزادی و مسئولیتپذیری در سطح وسیع جهانی بود، تا چه حد شخصیت وی را محبوب کرده است.
شناخت تیپهای شخصیتی به ما یاری خواهد کرد برای انتخاب بهترین سیاستمدار و رهبر؛ کسی که در سودای قدرت دست به جنایت نزند و دستانش به خون انسانهای بیگناه آلوده نباشد، کسی که پیامش صلح و آزادی بدون خشونت باشد، تنها یک تیپ شخصیتی هستیگرا می تواند در سطح جهانی مسئولیتپذیر باشد؛ آنچنان که اروین یالوم میگوید: در همین لحظه که من در حال نوشتنم، در گوشهٔ دیگری از جهان، انسانهای زیادی گرسنهاند. اگر سارتر بود میگفت من در برابر این گرسنگی مسئولم. البته من اعتراض میکردم: من نمیدانم آنجا چه خبر است و برای تغییر وضع اسفبار موجود، کار چندانی از دستم بر نمیآید. ولی سارتر میگفت این منم که انتخاب کردهام بیخبر بمانم و به جای آنکه خود را درگیر این وضع اسفبار کنم، در این لحظهٔ خاص، فقط بنویسم. میتوانستم فراخوانی بدهم و اعانه جمع کنم یا از طریق ارتباطاتی که در اصحاب رسانه دارم توجه همگان را به وضع موجود جلب کنم، ولی انتخاب کردهام آن را نادیده بگیرم. من در برابر آنچه میکنم و آنچه انتخاب میکنم که نادیده بگیرم؛ مسئولم. بنابراین ما به انسانهایی چنین مسئول در دنیای سیاست و زندگی فردی نیاز داریم.
👤
(برشی از مقاله روانشناسی و سیاست/ فصلنامه قلمیاران، خرداد ۹۶)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!