سیستم اقتصادی یک کشور:
اجزای این سیستم بانکها، مؤسسات مالی، بورس، دولت، خانوادهها، بخش خصوصی، منابع زیرزمینی، منابع انسانی و … هستند که در شرایط عادی همگی با هم در حال تعامل بوده و بر یکدیگر تأثیر میگذارند
درصورتیکه یک کشور ایزوله نبوده و با سایر کشورها در ارتباط باشد، سیستم اقتصادی عملاً یک سیستم «باز» محسوب میشود. زمانی که کشورهای اتحادیهی اروپا، پول واحد یورو را برای خود برگزیدند و مفهوم Eurozone شکل گرفت، از لحاظ سیستمی میتوان گفت که مرزهای سیستم اقتصادی در بخش قابلتوجهی از اروپا، گستردهتر شد و از مرزهای ملی عبور کرد.
سیستم آموزشوپرورش در یک کشور:
اجزای این سیستم میتوانند «مدارس»، «رسانهها»، «خانواده»، «دانشآموزان»، «حاکمیت» و … باشند. این اجزا نیز با یکدیگر در ارتباط هستند و از یکدیگر تأثیر میپذیرند.
در این حوزه نیز میتوان راجع به باز بودن و بسته بودن سیستم آموزشوپرورش فکر کرد و نظر داد. طبیعی است که به وجود آمدن ابزارهای نوین ارتباطی نظیر اینترنت، خواسته یا ناخواسته، مرزهای سیستم آموزشوپرورش را در کشورهای مختلف جهان توسعه داده است. بهعبارتدیگر، این روزها با محدود کردن نگاهمان به «مرزهای فیزیکی سیستم آموزشوپرورش»، احتمالاً مسئلهی آموزش را به شکل نادرست یا ناقصی تحلیل خواهیم کرد.
سیستم بدن انسان:
بدن انسان هم یک سیستم است که از اعضای مختلفی تشکیل شده و همهی آنها با یکدیگر در تعامل هستند و روی یکدیگر تأثیر میگذارند. مرزهای این سیستم کاملاً مشخص است و تصور آن برای ما چندان دشوار نیست
اکوسیستم طبیعی:
مرزهای اکوسیستمها را میتوان به شکلهای مختلف تعریف کرد. به عنوان مثال شما میتوانید تمام «شکار»ها را یک «سیستم» در نظر بگیرید. اما شاید شکل درستتر این باشد که «شکار و شکارچی» را یک سیستم در نظر بگیرید. واقعیت این است که «محیط و شرایط محیطی» نیز المان دیگری هستند که برای تحلیل درست یک اکوسیستم، باید آنها را لحاظ نمود. هر چه مرزهای اکوسیستم را بازتر کنیم، بهتر میتوانیم آن را بشناسیم و تحلیل کنیم.
منبع: متمم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!