ارزیابی نظریه اقتضایی فیدلر
.
گذشته از این کاربرد عملی الگوی مزبور و پرسشنامه «ناخوشایندترین همکار» هم مسائل و مشکلات خاص خود را دارد. برای مثال پایه و اساس منطقی که الگوی «ناخوشایندترین همکار» بر آن گذارده شده است به صورت کامل قابل درک نیست و نتیجه تحقیقات نشان میدهد که نمره کسانی که به پرسشهای این پرسشنامه پاسخ میدهند ثابت نمیماند همچنین ارزیابی متغیرهای اقتضایی برای کارشناسان بسیار مشکل و پیچیده است.
اغلب در مرحله عمل نمیتوان مشخص کرد که رابطه رئیس و مرئوس تا چه اندازه خوب است یا ساختار کاری که باید انجام شود تا چه اندازه خوب تنظیم شده است و نیز میزان قدرتی را که رهبر میتواند اعمال کند نمیتوان تعیین کرد.
وقتی همه چیز متوسط باشد (موقعیت میانه) از سبک ملاحظه کاری و وقتی همه چیز بد یا همه چیز خوب باشد از سبک وظیفه گرایی استفاده می شود. اگر همه چیز خوب باشد ممکن است کارکنان کار را جدی نگیرند و رهبر باید به شیوه ساختارمند، مدیریت کند و از سوی دیگر وقتی ما برای تاثیر گذاری بر دیگران قدرت کافی نداشته باشیم مجبور از سبک ملاحظه کاری استفاده کنیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!