احساس حقارت
گرش منفی و انتقاد آمیز نسبت به خود. در واقع این اصطلاح برای کاربرد روزمره مردم عامی در اشاره به هر نوع احساس بی کفایی و حقارت است . هیچ کس دوست ندارد با او مانند یک فرد بیارزش رفتار شود. به شما توهین کرده و وجودتان را لگدمال کردهاند، غرورتان جریحهدار شده و شما را به نحوی ناتوان و کماهمیت جلوه دادهاند و اکنون چنان صدمه دیدهاید که آرامشتان از بین رفته است.کسی که تحقیر می شود نسبت به خود احساس بسیار بدی پیدا می کند. به او بی احترامی شده و قدر و منزلت او را مورد تردید قرار داده اند. گاهی چنان احساس حماقت و شرمندگی می کند و غرورش را از دست می دهد که ممکن است رفتاری حقارت بار در پیش بگیرد. در واقع با بی انصافی تمام و به زور، او را در موقعیتی بی ارزش قرار داده اند. او خود را نزد دیگران کم اهمیت می داند و همیشه دست پایین می گیرد. البته برخی افراد به سبب تواضع و فروتنی جلوی دیگران سر به زیر هستند، اما احساس حقارت کردن مقوله ای دیگر است.در واقع تواضع، نوعی قدرت است. فرد فروتن بدون این که خود را کوچک و کم اهمیت بداند محدودیت هایش را می پذیرد و هرگز احساس بی ارزشی نمی کند. تواضع موجب می شود شخص مجبور نباشد مدام خود را توجیه کند و به خود اجازه می دهد از خطاهایش درس بگیرد و هرگز گرفتار خودخواهی نمی شود.
اما تحقیر رخدادی است که در آن فرد در رابطه ای با قدرتی نابرابر و در موقعیتی پایین تر قرار دارد و مدام به ناروا به او توهین می شود.
احساس حقارت، اغلب دردناک است و تا مدتی طولانی در خاطره ها باقی می ماند.
فرد تحقیر شده دچار خشم و غضب و انتقامجویی می شود.
ممکن است دست به اقداماتی مجرمانه بزند تا ثابت کند به اندازه کافی قوی است
و اگر هم توانایی ابراز وجود نداشته باشد و به دنبال انتقامجویی هم نباشد
و درعین حال نتواند احساس بد نسبت به خود را کنترل کند،
دچار اضطراب و عذاب ناشی از آن می شود که زندگی را به کامش بسیار تلخ می کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!