مشکلات ویژه تله آسیب پذیری
مهم ترین مشکل، این است که بیماران به شدت از کنار گذاشتن اجتناب و جبران افراطی می ترسند. مقاومت آنها بدین خاطر است که اجتناب و جبران افراطی باعث محافظت بیماران در برابر اضطراب ناشی از این طرح واره می شود. همان طور که قبلا گفتیم، کار بر روی ذهنیت می تواند به این بیماران کمک کند تا جنبه سالم شخصیت خود را توانمند سازند، زیرا سالهاست که برای دستیابی به یک زندگی بهتر، حسرت کشیده اند.
ریشه های تحولی تله زندگی آسیب پذیری:
١. ممکن است والدین تان به همین مشکل مبتلا باشند. والدین ترسو و محتاطی داشته اید یا دربرخی از حوزه های خاص (مثل از دست دادن کنترل، بیماری، ورشکستگی و غیره) آسیب پذیر بوده اند.
۲. والدین تان سخت مراقب شما بوده اند. مدام دربارۀ خطرات احتمالی به شما هشدار می داده اند. با این هشداردهی، شما به تدریج احساس کرده اید که بسیار ضعیف تر و بی کفایت تر از آن هستید که بتوانید از عهده چالش های زندگی روزمره برآیید (این تله زندگی
می تواند با تله زندگی وابستگی ترکیب شود).
٣. والدین تان شما را به حال خودتان رها کرده اند و در دوران کودکی از نظر عاطفی ، جسمی، مالی، روزگار خوبی نداشته اید ( معمولا این تجربه می تواند باعث شکل گیری تله زندگی
محرومیت هیجانی و یا بی اعتمادی / بدرفتاری نیز شود).
۴. ممکن است در دوران کودکی سخت بیمار شده اید یا حادثه ناگواری برای شما پیش آمده است ( مثل تصادف که منجر به آسیب پذیری شما شده است.
۵. یکی از والدین را در حادثه ای دلخراش از دست داده اید و این حادثه باعث شده که دنیا را جایگاه ناامن و خطرناکی بدانید.
علائم خطر در روابط عاطفی افرادی با تله آسیب پذیری:
تمایل دارید فردی را برای زندگی انتخاب کنید که به شدت از شما در برابر خطرات و بیماری ها محافظت و حمایت کند. همسر شما بسیار قوی است و درعوض شما سخت ضعیف و نیازمند هستید.
تمام فکر و ذکر شما این است که همسرتان شجاع باشد، از نظر مالی پیشرفت کند و هیچ آسیب جسمی نبیند. سخت دوست دارید که همسرتان پله های موفقیت را طی کند. همواره آماده اید که از همسرتان حمایت کنید.
به دنبال کسی هستید که مشتاق شنیدن حرف های شما درباره ترس ها باشد و مدام شما را خاطرجمع کند که اتفاق ناگواری برای شما پیش نخواهد آمد.
نشانه های تله زندگی آسیب پذیری در روابط و شغل:
۱.از آنجا که درباره ترس های خود اغراق می کنید اغلب اوقات در زندگی روزمره خود اضطراب دارید. احتمالا دچار اضطراب فراگیر هستید.
۲. نگران سلامتی و بیماری هستید: (الف) مدام یک پای ثابت آزمایشگاه ها و مطب های پزشکی هستید، (ب) به دلیل اطمینان طلبی، حوصله افراد خانواده را سر می برید و (ج) نمی توانید از
زندگی خود لذت ببرید.
٣. از آنجایی که تجربه حملات وحشت زدگی دارید، نسبت به احساس های بدنی و بیماریهای احتمالی دچار اشتغال ذهنی هستید.
۴. درباره ورشکستگی مالی، نگرانی نامعقول دارید. همین نگرانی باعث می شود که خسیس و پول پرست شوید. نمی توانید در زمینه مسایل مالی دست به خطر بزنید. در زمینه مسایل
مالی تابع این ضرب المثل هستید: “آهسته برو آهسته بیا تا گاوه شاخت نزنه.”
۵. دست به هر کاری می زنید تا جان خود را از خطرات در امان نگه دارید. مسافرت نمی روید، بی خیال بسیاری از مکانها به دلیل خطرزایی می شوید. زندگی تان محدود و کسالت بار می شود.
۶. هرجا که احتمال بدهید خطر وجود دارد عطایش را به لقایش می بخشید. ممکن است سوار مترو نشوید یا با آسانسور کاری نداشته باشید زیرا احتمال دارد برای شما اتفاق بدی پیش بیاید.
۷. از همسرتان می خواهید که از شما مراقبت کند. مدام دوست دارید همسرتان به شما اطمینان خاطر بدهید. همسرتان مثل فردی ایمنی بخش مجبور است همیشه همراه شما باشد. از این رو کاملا به او وابسته می شوید، هر چند ممکن است از این وابستگی متنفر باشید.
۸.در واقع اضطراب مزمن ممکن است شما را مستعد ابتلا به انواع و اقسام بیماری های روان تنی ( مثل آسم، زخم معده، میگرن) کند.
۹.به دلیل اینکه ذهن شما در چنبره بی رحم ترس ها گرفتار شده است، زندگی اجتماعی شما و فعالیت هایتان محدود می شوند. کارهای زیادی که دیگران به راحتی آب خوردن انجام می دهند، برای شما ناممکن، سخت و طاقت فرسا جلوه می کند.
۱۰. از آنجا که همسر و اعضای خانواده تان مجبورند برای کاهش ترس هایتان با شما راه بیایند و مراعات حال شما را بکنند، سربار آنها هستید.
۱۱، احتمالا ترس هایتان را به بچه های خود منتقل می کنید.
۱۲. ممکن است برای گریز از ترس هایتان دست به دامن شگردهای زیادی شوید. ممکن است دامنه این شگردها شما را به دام اختلال وسواسی – اجباری با تفکر خرافی بیندازد.
۱۳. برای کاهش اضطراب مزمن خود به مصرف خودسرانه داروها، باده گساری یا پرخوری پناه می برید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!