نظریه مسیر و هدف
این تئوری که به وسیله ایوانز و هاوس ابداع شد، دارای نگرش اقتضایی است. ولی نقطه تمرکز و تاکید آن به جای صفات ثابت رهبر، موقعیت و رفتارهای رهبر میباشد. بنابراین، تئوری مسیر – هدف امکان تطبیق رهبر با موقعیت را فراهم میسازد. این تئوری ریشه در تئوری انتظار در انگیزش دارد.
به طور کلی طبق تئوری انتظار، طرز تلقیها و رفتارهای فرد با استفاده از دو عامل وابسته به هم قابل پیشبینی است: درجه اعتقاد فرد به تحقق نتیجههای مختلف از راه عملکرد(انتظار) و دوم ارزش این نتایج برای فرد(ظرفیت).
طبق تئوری مسیر – هدف، زیردستان تا جایی به وسیله رهبر برانگیخته میشوند که رفتار رهبر از طریق روشن کردن رفتارهایی(مسیرها) که منتهی به پاداشهای مورد نظر(هدفها) میشوند، عملکرد زیردستان را تحت تاثیر قرار دهد. البته فرض بر این است که دریافت پاداش بستگی به عملکرد اثربخش دارد. همچنین، یک رهبر ممکن است در موقعیتهای مختلف به طرق مختلف عمل کند.تئوری مسیر – هدف چهار نوع رفتار تحت عناوین هدایتی، حمایتی، مشارکتی و موفقیتخواهی را به رهبر معرفی میکند (گریفین،۱۳۸۵، ص ۳۶۳).
در تئوری مسیر – هدف فرض بر این است که هر رهبری میتواند برحسب موقعیت رهبری، یک یا هر چهار سبک رهبری را اعمال کند. طبق این تئوری دو نوع عامل موقعیتی بر چگونگی رابطه رفتار رهبر یا رضایت زیردستان اثر میگذارد که عبارتند از:
ویژگیهای شخصی زیردستان و ویژگیهای محیط. دو ویژگی شخصی مهم زیردستان عبارتند از محل و منشأ کنترل و توانایی ادراک شده.منشأ کنترل اشاره دارد به میزانی که فرد فکر میکند آنچه برایش اتفاق میافتد، نتیجه رفتار خودش میباشد و یا نتیجه عوامل خارجی است (همان منبع،ص۳۶۴).
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!