وبلاگ - آخرین اخبار

انواع تفکر

1⃣ نخستين نوع تفكر بشر «تفكر تحقيقي» است. تفكري كه در حوزه تحقيق به كار مي‌رود و «تحقيق» فقط در جايي به درستي استعمال مي‌شود كه ما راه‌حل مساله‌يي را يا راه‌رفع مشكلي را اصلا نمي‌دانيم چرا كه تحقيق با «ندانستن صرف» آغاز مي‌شود.
2⃣ دومين نوع تفكر، «تفكر استدلالي» است. در تفكر استدلالي ما حل مساله و رفع مشكل را مي‌دانيم اما «مخاطب» من نمي‌داند كه اين راه‌حل مساله است و آن راه رفع مشكل. براي نشان دادن اين دو به «مخاطب» ما «استدلال» مي‌كنيم. طي اين فرآيند به ‌وسيله تفكر استدلالي صورت مي‌پذيرد.
3⃣ سومين نوع تفكر، گامي پيش‌تر از دو نوع پيشين است. در اينجا راه‌حل مساله و راه رفع مشكلي را عرضه كرده‌ايم و نيز با استدلال نشان داده‌ايم كه راه‌حل ما واقعا راه‌حل مساله است يا راه‌رفع ما واقعا راه رفع مشكل است اما مخاطب در «استدلال» يا در يكي از مقدمات، گام‌ها يا پيش‌فرض‌هاي استدلال با ما مناقشه دارد. اينجاست كه مخاطب ما در واقع به «نقد» ما وارد شده است و بايد «نقادانه» و با نوع سوم تفكر يعني «تفكر نقدي» يا «سنجش‌گرانه انديشي» با استدلال مورد مناقشه مواجه شود. اما در اين تفكر نقادانه چندين بايد و نبايد روشي را بايد رعايت كرد.
4⃣ نوع چهارم تفكر كه درست عكس نوع سوم است، «تفكر مدافعانه» است. وقتي كه مخاطب، استدلال ما را نقد مي‌كند بايد از استدلال دفاع كرد و نشان داد كه مناقشه در گام‌ها، يا مقدمات يا پيش‌فرض‌ها، قابل جواب دادن است. اين دفاع از راي از جانب صاحب استدلال به واسطه «تفكر مدافعانه» صورت مي‌پذيرد. تفكري كه به دنبال آپولوژي يا مدافعه است.
5⃣ نوع پنجم از تفكر تنها در علوم عملي كاربرد دارد. يعني در رشته‌هاي فني (بالاخص) و رشته‌هاي هنري. اين نوع تفكر را «تفكر مذاكره‌يي» مي‌ناميم؛ اينكه چگونه مذاكره داشته باشيم. امري كه در علوم «نظري» كاربردي ندارد. (چنان كه مثلا اگر در علوم نظري اولي گفت جرم مخصوص آب عدد 1 است و دومي گفت 9/0 است و سومي گفت 1/1، نمي‌توانيم بگوييم كه بياييد با مذاكره به «جرم مخصوص» آب برسيم.) مذاكره وقتي ممكن است كه فرد «الف» جواب سوال را دارد، فرد «ب» نيز جواب سوال را دارد، اما جواب سوال فرد «الف»، فرد «ب» را قانع نمي‌كند و جواب سوال فرد «ب» فرد «الف» را قانع نمي‌كند ولي به هر حال و در مقام عمل بايد كاري كرد. به عنوان مثال يا بايد سد را بسازيم يا نسازيم، يا ترافيك تهران را به اين شكل حل كرد يا به آن شكل و چون قابليت استدلال هيچ يكي از طرفين
در چنين مواردي فيصله‌بخش نيست آن‌گاه چنان ‌كه در سياست يا تعليم و تربيت نيز بسيار مصداق دارد، هر يك از طرفين تا حدي از دعاوي خود دست برمي‌دارند تا به نتيجه برسند.
6⃣ اما نوع ششمي از تفكر نيز داريم كه به آن «تفكر خلاقانه» يا تفكر ابداع‌گرانه مي‌گوييم. در اين نوع تفكر، گويي ما به نوعي تشبه به خدا پيدا و با تفكر خود چيزي را ابداع مي‌كنيم يا پديد مي‌آوريم. فرق اين تفكر ابداع‌گرانه با پنج نوع قبلي تفكر در اين است كه در باب اينكه هر پنج نوع تفكر پيشين روش‌هاي «شناخته شده» و «مورد تحقيق واقع شده» دارند شكي نيست اما آيا مي‌شود درباب «تفكر خلاقانه» هم روش‌هايي پيشنهاد كرد كه ما با التزام به آن روش‌ها «خلاقيت» پيدا كنيم؟ اينجاست كه پاسخ محل اجماع نيست و اكثرا گفته‌اند «تفكر خلاقانه»، تفكر «خودآگاهانه يي» نيست. اگرچه امروزه كساني در روانشناسي ابداع و خلاقيت بر آن هستند كه به مرور مي‌توان روش‌هايي را پيش نهاد كه اگرچه شرط كافي نباشند، دست‌كم شرط لازم باشند تا ذهن‌ها، ذهن‌هايي خلاق شوند.

سخنرانی در نقد و بررسی کتاب راهنمای تفکر نقادانه – محل برگزاری : شهر کتاب

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.